چند داستان و جمله کوتاه
تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات
چند داستان و جمله کوتاه
دسته بندی : داستان کوتاه,,
  • بازدید : (816)

 

سیاه پوشیده بود!به جنگل آمد...استوار بود وتنومند

مرا انتخاب کرد.دستی به تنه ام کشید.تبرش را در آورد ...زد...زد ...محکم و محکم تر

به خود می بالیدم!دیگر نمی خواستم درخت باشم.آینده خوبی در انتظارم بود.

سوزش تبر هایش بیشتر می شد که ناگهان چشمش به درخت دیگری افتاد،او تنومند تر بود.

مرا رها کرد با زخم هایم،او را برد.و من که نه دیگر درخت بودم،نه تخته سیاه مدرسه ای ،نه عصای پیرمردی...خشک شدم.

بازی با احساسات مثل داستان تبر و درخت است.

ا ی تبر به دست ،تا مطمئن نشدی ،تبر نزن!

ای انسان، تا مطمئن نشدی،احساس نریز...زخمی می شود در آرزوی تخته سیاه شدن

 

داستان دوم

پتروس فرار می کند

کبری تصمیم نمی گیرد

دهقان فداری نمی کند

پسر شجاع،ترسو شده است

لوک خوش شانس،بدشانسی می آورد

پلنگ صورتی زرد شده است

دوقلوها دستِ هم را نمی گیرند

رابین هود با دزد ها رفیق شده است

پینوکیو به فکر جراحی بینی است

دخترک کبریت فروش رفته دُبی

ولی

چوپان دروغگو هنوز دروغ می گوید.

 

نوشته  سوم

درد من تنهایی نیست

بلکه مرگ ملتی است،که گدایی را قناعت

بی عرضگی را صبر

وبا تبسمی بر لب این حماقت را حکمت خدا می دانند.

 

داستان چهارم

  داستان زیر را اگه خوندید و حالتون بهم خورد نگیرید به من فحش بدید:

دو تا مرده شور بودند.هر وقت می خواستند مرده ای را بشورند.اول غذای داخل شکمش رو در می اوردند می خوردند بعد می شستنش.ی روز مشغول خوردن محتویات داخل شکم مرده بودند.مرده شور دومی دید دوستش اصلاً به غذا دست نمی زنه.بهش گفت چرا نمی خوری ؟تو که از ماکارونی خوشت میومد؟!!گفت من سیرم.خودت بخور...

بعد از این که غذا تموم شد.اولیه در اومد گفت داخل مو بود من واسه همین نخوردم

دومیه هرچی خورده بود ،استفراغ کرد بالا اورد.

اولیه شروع کرد به خوردن اون چیزایی که دوستش بالا اورده بود.

_تو که گفتی داخلش مو بود؟؟!!

_دروغ گفتم می خواستم گرم بشه.

 

نوشته  پنجم

می دونی کجا خیلی می سوزم؟؟

اون جایی که میری توی سایتی ثبت نام کنی.اسم کشور ها را بالا پایین می کنی.می بینی سومالی ،پالائو وجزایر کوک و...هست

اما اسم ایران نیست

 

 

 

 

خواهشاً



مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
آخرین نظرات ثبت شده برای این مطلب را در زیر می بینید:
  • سعید قائدی می‌گه:
    این نظر در تاریخ 1391/4/20/2 و 20:45 دقیقه ارسال شده.

    AP جون مرده شور که باحال بود.نکنه حالت بهم خورد.

  • AP می‌گه:
    این نظر در تاریخ 1391/4/20/2 و 19:51 دقیقه ارسال شده.

    دومی و پنجمی خوب بودن ولی اگه داستان چهارم (مرده شور) رو نمیذاشتین بهتر بود....

  • vahid gh می‌گه:
    این نظر در تاریخ 1391/4/20/2 و 16:36 دقیقه ارسال شده.

    ya'ni pokidam az khande

  • fatemeh (y) =fatemeh می‌گه:
    این نظر در تاریخ 1391/4/19/1 و 9:34 دقیقه ارسال شده.

    اولي و چهارمي خيلي جالب بودند.ممنون
    پاسخ:خواهش میکنم نظر لطف شماست.:-)

  • vahid gh می‌گه:
    این نظر در تاریخ 1391/4/18/0 و 19:36 دقیقه ارسال شده.

    ba dastane morde shoore kheyyli hal kardam.be ghowle facebookiha:loooooooolپاسخ:وحید لول دیگه چیه؟منظورت همون لایک؟؟

  • vahid.hp می‌گه:
    این نظر در تاریخ 1391/4/18/0 و 15:25 دقیقه ارسال شده.

    ماشاا... سعید .. تو که حسابی فعالی .. وحیدم که داره اضافه میشه انشاا... وبلاگ رو بیشتر فعال کنیم

برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:
بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .
شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:
نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: